سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مکران در داستان کیخسرو در شاهنامه فردوسیدر جنگ بزرگ کیخسرو سومین پادشاه کیانی با افراسیاب به انگیزه دادخواهی از خون سیاووش, پدرش, سپاه ایران با سپاه تورانیان جنگید.  در این جنگ که نتیجه اش شکست افراسیاب و متواری شدن او بود کیخسرو در پی او روان شد. نخست راه چین در پیش گرفت و کسی نزد خاقان چین فرستاد که وی سر به اطاعت خم کرد. و کسی نیز نزد شاه مکران فرستاد. که"دل شاه مکران دگرگونه دید" شاه مکران در جواب کیخسرو گفت:زمانه  همه زیر تخت منستجهان روشن از فر بخت منستچو خورشید تابان شود بر سپهرنخستین بر این بوم تابد به مهرهمم دانش و گنج آباد هستبزرگی و مردی و نیروی دستاگر از ما راه بخواهی به تو راه خواهیم داد.ور ایدونک با لشکر آیی به شهر         برین پادشاهی ترا نیست بهرکیخسرو پس از این شنیدن این سخنان به سوی ختن رفت و سه ماهی در آنجا ماند و پس از آن به سوی مکران بازگشت. فرستاده ای نزد شاه مکران فرستاد و از او توشه راه سپاه را خواست و تهدید کرد که اگر اطاعت نکند لشکریانش مکران را ویران خواهند نمود. همه شهر مکران تو ویران کنی        چو بر کینه آهنگ شیران کنیو اما از آن طرف شاه مکران پراکنده لشکر همه گرد کرد             بیاراست بر دشت جای نبردفردوسی سپاه مکرانیان را چنین توصیف می کند:زمین کوه تا کوه لشکر گرفت همه تیز و مکران سپه بر گرفتبیاورد پیلان جنگی دویست تو گفتی که اندر زمین جای نیستاز آواز اسپان و جوش سپاه همی ماه بر چرخ گم کرد راهتو گفتی بر آمد زمین بآسمان دگر گشت خورشید اندر نهانسپاه ایران نیز با درفش کاویانی به جنگ رفت. و در همان اوان جنگ شاه مکران کشته شد.به قلب اندرون شاه مکران بخست   وز آن خستگی جان او هم برست کسی از سپاه ایران به کیخسرو گفت که سر شاه مکران را ببریم. اما کیخسرو پاسخ داد :سر شهریاران نبرد ز تن              مگر نیز از تخمه اهرمنسپس شاه مکران با احترام به آیین ایرانیان به گور سپرده شد. فردوسی سپس می گوید که لشکر کیخسرو از غنائم جنگ با مکران توانگر شدند:بزرگان ایران توانگر شدند             بسی نیز با تخت و افسر شدندکه خود نشانی است از وجود نعمت فراوان در مکران . چون خشم شاه آرام شد  دستور داد که سپاه برگردد. بفرمود تا اشکش تیز هوش         بیارامد از غارت و جنگ و جوشاین ابیات نشان می دهند که اولا ساکنین مکران قبل از این حمله غیر آریایی بوده اند و ثانیا لشکر پیروز در جنگ لشکر اشکش بوده که متشکل از اقوام آریایی کوچ و بلوچ بوده است. مکرانیان پس از این واقعه دسته دسته به نزد شاه آمدند :که ما بی گناهیم و بی چاره ایم               همیشه به رنج ستمکاره ایمشاه دستور قطعی داد که از تاراج مکران دست بر دارند. کیخسرو یکسال در مکران بماند که با وجود لشکر زیاد او نشانی از آبادانی منطقه است.کیخسرو از آن پس به ایران بازگشت اما اشکش و سپاهیان بلوچش را در مکران باقی گذاشت. این می تواند اولین سکونت قوم بلوچ در این منطقه باشد. در ضمن فردوسی اشاره ای به فرق زبان نمکرانی با زبان پارسی دارد آنجا که می گوید:همه شهرها دید بر سان چین             زبانها به کردار مکران زمینداستان فوق گرچه از شاهنامه فردوسی نقل شده است اما تابلویی زیبا از تاریخ کهن بلوچستان ومکران است. از رونق شهر تیز(طیس) در عهد باستان می گوید.و از آبادانی مکران زمین........




تاریخ : یکشنبه 94/3/31 | 10:2 عصر | نویسنده : اسماعیل زومکزهی | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.